Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جام جم آنلاین»
2024-04-29@01:26:11 GMT

نقش پدر در تربیت کودک

تاریخ انتشار: ۲ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۵۷۶۵۰۷

نقش پدر در تربیت کودک

  کتاب نقش پدر در تربیت کودک به شما برای این‌که بتوانید پدری شایسته و خوب باشید کمک می‌کند و در کنار آن باعث می‌شود در فرزندتان شادمانی، اعتماد به نفس و رضایت‌خاطر رشد کند. از لحاظ روان‌شناسی پدران نقش بسزایی در شکل‌گیری عزت نفس در کودکان و نوجوانان دارند.زمانی که از تربیت فرزندان صحبت می‌شود به پدران توجه کمتری می‌شود اما به این معنی نیست که آنها اهمیت کمتری دارند زیرا نقش پدر، تربیت فرزند را به سمت تکامل هدایت می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برخلاف تصور، پدران نقش مهمی را در روند تربیت فرزندان در جنبه‌های مختلف احساسی، تحصیلی و اعتماد به نفس ایفا می‌کنند. پدران می‌توانند شرح دهند که چگونه سلامت و احترام در روابط بر تربیت و تسکین شخصیت کودکان تاثیر و خروجی مثبتی را در برخورد با استرس دارد.

برشی از کتاب
اسپنسر جانسون در کتاب صوتی نقش پدر در تربیت کودک، با روایت زندگی یک مرد به پدران نشان می‌دهد که چگونه بهترین و کاربردی‌ترین روش را برای تربیت فرزندان‌شان برگزینند.اسپنسر جانسون(Spencer Johnson) این کتاب را برای افرادی نوشته است که می‌خواهند زندگی‌‌ای سالم‌تر، موفق‌تر و کم‌استرس‌تر داشته باشند و شامل نکات و روش‌های کاربردی برای دوران طلایی تربیت و پرورش کودک است. اولین قهرمان و مرد زندگی‌ هر کودکی پدرش است. از همان لحظه‌ای که به پدرش می‌نگرد و می‌گوید من «می‌خواهم همانند او باشم». پدر وظیفه دارد تا درست زندگی کردن را به فرزندش بیاموزد. به او یاد بدهد چگونه ماجراجویی کند و اعتماد به نفس و حس امنیت به او بدهد.دکتر اسپنسر جانسون از محبوب‌ترین نویسنده‌های دنیا در حوزه روان‌شناسی است. میلیون‌ها نفر از خوانندگان کتاب‌های او توانسته‌اند به‌سادگی با اعتماد به خود در شغل و زندگی به کامیابی و موفقیت دست پیدا کنند. از آثار بسیار پرفروش او می‌توان به کتاب «مدیر یک دقیقه‌ای» که به همراه دکتر کنت بلانچارد به رشته تحریر درآورده است، اشاره کرد. اسپنسر جانسون در کتاب‌هایش همیشه برای مسائل پیچیده‌ زندگی راه‌حل‌های ساده پیشنهاد کرده و همچنین این مسأله باعث شده که کتاب‌های او به بیش از ۲۶ زبان زنده دنیا ترجمه شده و در اختیار عموم مردم قرار گیرد.

در قسمتی از کتاب صوتی نقش پدر در تربیت کودک می‌شنویم:
‌هر یک‌ از شما‌ به‌خوبی‌ می‌دانید پدر بودن‌ بیشتر از یک‌ دقیقه‌ وقت‌ می‌گیرد. گرچه‌ روش‌ها‌ی دیگری‌ مانند‌ روش‌ یک دقیقه‌‌ای وجود‌ دارد که‌ به‌‌وسیله‌ آنها می‌توانید‌‌ با‌ فرزندان‌تان بهتر‌ گفت‌وگو‌ کنید‌. البته‌‌ در روش‌ یک‌دقیقه‌ای‌ که ما به‌‌ شما معرفی‌ می‌کنیم‌ شما یاد‌‌ خواهید‌ گرفت،‌ چگونه‌ با فرزندان‌تان‌ رفتار‌ کنید‌ که آنها با سرعت‌، آنچه‌ که‌ دوست‌ دارید‌ را‌‌ یاد‌ بگیرند‌ و رفتارشان‌ بهتر‌ شود و طی‌ یک ماه‌ اثر‌ آن را ببینید‌. این‌‌ تکنیک‌ها بسیار‌‌ ساده‌ بوده ولی‌ ممکن‌ است در ابتدا سخت‌ به‌نظر‌ برسد‌‌‌ ولی‌ باور‌ کنید که‌ آنها کاربردی‌ بوده و نتیجه‌ خواهید‌ گرفت.‌‌‌ بعد‌ خودتان‌ به قضاوت‌ بنشینید‌ و ببینید‌ که رفتار‌ فرزندان‌تان‌ بهتر‌ شده و چقدر‌ آنها احساس‌‌ خوبی‌ نسبت به خودشان‌ دارند‌.‌ من نیز‌‌ مطمئن‌ هستم‌ که شما‌ موفق‌ خواهید‌ شد‌.‌‌

منبع: جام جم آنلاین

کلیدواژه: تربیت فرزند کودک خانواده پدر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۷۶۵۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

زندگی سخت است آیا فلسفه می‌تواند کمک کند؟

فرارو- کی رن ستیا، استاد فلسفه در دانشگاه‌ام آی تی در کمبریج در ماساچوست است. عمده فعالیت‌های فلسفی او در زمینه اخلاق، معرفت‌شناسی و فلسفه ذهن هستند. از ستیا کتاب «راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی» با ترجمه «سینا بحیرایی» توسط انتشارات «مهرگان خرد» به زبان فارسی چاپ شده است. تازه‌ترین کتاب او «زندگی سخت است» نام دارد و با مضمونی فلسفی دارای فصولی در مورد ناتوانی، تنهایی، اندوه، شکست، بی‌عدالتی، پوچی و امید است. این کتاب به عنوان یکی از بهترین کتاب‌های معرفی شده از سوی نشریه «نیویورکر» در سال ۲۰۲۲ میلادی انتخاب شده است. از دیگر کتاب‌های او می‌توان به «شناخت درست از غلط» (انتشارات آکسفورد، ۲۰۱۲ میلادی) و «دلایل بدون عقل گرایی» (انتشارات دانشگاه پرینستون، ۲۰۰۷ میلادی) اشاره کرد.

به گزارش فرارو به نقل از وُکس، فلسفه چیست؟ این یک پرسش قدیمی است شاید یکی از قدیمی‌ترین پرسش‌ها در تاریخ فلسفه و هرگز یک پاسخ متفق القول درباره آن وجود نداشته است. برخی از افراد فکر می‌کنند هدف فلسفه این است که دنیا را معنا کند تا نشان دهد چگونه همه چیز به یکدیگر پیوند خورده است. برای عده‌ای دیگر فلسفه ابزاری عملی است که باید به ما بگوید چگونه زندگی کنیم. اگر شما در اردوگاه دوم قرار دارید پس منصفانه است که بگویم فلسفه را نوعی خودیاری قلمداد می‌کنید. این یک سنت فکری است که دست کم از لحاظ نظری می‌تواند شما را به سوی زندگی‌ای بهتر یا چیزی شبیه به آن راهنمایی کند.

من در کتاب خود تحت عنوان "راهنمای مواجهه فلسفی با میانسالی" نشان داده ام که فلسفه می‌تواند به ما در مواجهه با مشکلات عینی زندگی و روزمره و دست و پنجه نرم کردن با آن کمک کند.

من در کتاب ام نوشته ام "زندگی سخت است". آیا فلسفه زندگی می‌تواند در این سه واژه خلاصه شود به گمان ام می‌تواند. فیسلوفان عصر باستان مانند افلاطون و ارسطو در مورد زندگی ایده آل می‌اندیشیدند و سعی می‌کردند نقشه‌ای برای آن ارائه دهند. این می‌تواند غیر واقع بینانه و هم به نوعی خود تنبیه کننده باشد. اغلب راه درست برای نزدیک شدن به زندگی ایده آل این است که فکر کنید: "این در دسترس نیست. من نباید خود را بخاطر این واقعیت که در دسترس نیست سرزنش کنم". واقعیت آن است که خوب زندگی کردن یا تا آنجا که می‌توانید خوب زندگی کردن مربوط به مواجهه با روش‌هایی است که در آن زندگی سخت است.

بحران میانسالی یکی از آن پدیده‌های فرهنگی است که تاریخ پیدایش خاصی دارد. "الیوت ژاک" روانکاو کانادایی در سال ۱۹۶۵ میلادی مقاله‌ای با عنوان "مرگ و بحران میانسالی" و منشاء اصطلاح بحران میانسالی از آنجاست. ژاک به بیماران و زندگی هنرمندانی که بحران‌های خلاقانه میانسالی را تجربه کرده بودند نگاه می‌کرد. آنان اکثرا در دهه سوم عمرشان به سر می‌بردند و این موضوع واقعا با کلیشه بحران میانسالی امروزی سازگاری ندارد. تغییری در طرز فکر مردم در مورد بحران میانسالی ایجاد شده است. اکنون ایده این است که رضایت از زندگی افراد به شکل U با شیب ملایمی است که اساسا حتی اگر یک بحران نباشد افراد در دهه چهارم عمر خود در پایین‌ترین سطح آن شیب قرار دارند. این موضوع برای زنان و مردان صدق می‌کند و در سراسر جهان به درجات مختلف صدق می‌کند و بسیار فراگیر است. بنابراین، وقتی افرادی مثل من در مورد بحران میانسالی صحبت می‌کنند چیزی که واقعا در ذهن دارند بیش‌تر شبیه یک بیماری میانسالی است ممکن است به سطح بحران نرسد، اما به نظر می‌رسد چیزی به طور مشخص در مورد یافتن معنا و جهت گیری در این دوره میانسالی چالش برانگیز است.

بسیاری از موارد درباره بحران میانسالی وجود دارد. برخی در آن مقطع به گذشته نگاه می‌کنند و احساس پشیمانی می‌کنند. همیشه این حس وجود دارد که گزینه‌های شما محدود شده اند. این احساس وجود خواهد داشت که پیش‌تر فرصت‌هایی باز برای شما وجود داشتند و انواع مختلفی از زندگی وجود داشند که واقعا برای تان جذاب بودند، اما اکنون به روشی واضح، مادی و عینی نمی‌توانید با آن‌ها زندگی کنید. هم چنین این پشیمانی وجود دارد که همه چیز در زندگی شما اشتباه پیش رفته است شما اشتباه کرده اید اتفاقات بدی رخ داده و اکنون پروژه این است:"چگونه بقیه عمرم را در این شرایط ناقص زندگی کنم"؟ زندگی رویایی برای بسیاری از ما گزینه‌ای خارج شده از دسترس قلمداد می‌شود.

افراد هم چنین این احساس را دارند که بخش عمده زندگی درگیر روزمرگی است. به جای چیز‌هایی که زندگی را با ارزش به نظر می‌رسانند فقط یکی پس از دیگری درگیر روزمرگی هستیم. سپس مرگ به نظر می‌رسد که در فاصله‌ای قرار دارد که می‌توانید آن را با عباراتی که واقعا قابل درک هستند اندازه گیری کنید. شما این حس را خواهید داشت که یک دهه چگونه است و در بهترین حالت صرفا سه تا چهار دهه باقی مانده پیش روی تان خواهد داشت.

بخشی از احساس از دست دادن به چیزی مربوط می‌شود که فیلسوفان آن را "ارزش‌های غیر قابل مقایسه" می‌نامند. این ایده که اگر بین ۵۰ تا ۱۰۰ دلار انتخاب کنید و ۱۰۰ دلار را بگیرید لحظه‌ای پشیمان نمی‌شوید. اما اگر بین رفتن به کنسرت یا ماندن در خانه و گذراندن وقت با فرزندتان یکی را انتخاب کنید در هر صورت چیزی غیر قابل جایگزین را از دست خواهید داد.

یکی از چیز‌هایی که ما در میانسالی تجربه می‌کنیم انواع زندگی‌هایی است که نمی‌توانیم زندگی کنیم که با زندگی ما متفاوت است و هیچ جبرانی واقعی برای آن وجود ندارد و این می‌تواند بسیار دردناک باشد. فکر این که "من می‌توانستم زندگی بهتری داشته باشم همه چیز می‌توانست برای من بهتر پیش برود" تقریبا همیشه وسوسه انگیز است، اما می‌توانید این گونه فکر کنید که اگر هرگز فرزند فعلی تان را نداشتید با افراد فعلی‌ای که دوست هستید ملاقات نمی‌کردید، اما واقعیت آن است که در غیر این صورت یعنی در صورت نداشتن فرزند چند دوست دیگر داشتید که عالی بودند.

نقطه شروع آن است که با سختی‌ها بنشینیم و آن‌ها را تصدیق کنیم و سپس برای درک آن چه واقعا در حال رخ دادن است تلاش کنیم و ویژگی آن را واقعا توصیف کنیم. این با نوعی روش شناسی فلسفی مرتبط است که من آن را پذیرفته ام. بین توصیف ادبی و انسانی پدیده‌هایی مانند غم و اندوه و تأمل فلسفی تداوم واقعی وجود دارد.

اغلب آن چه تأمل فلسفی ارائه می‌دهد کمتر دلیلی بر این است که شما باید این گونه زندگی کنید و مفاهیم بیشتری را برای بیان تجربیات خود و سپس ساختار و راهنمایی نحوه ارتباط خود با واقعیت را نشان دهید. از این طریق می‌توانیم بفهمیم که چگونه فلسفه می‌تواند به عنوان خودیاری عمل کند.

دیگر خبرها

  • بازی برای کودکان خیلی مهم است اما جایگاه ادبیات هم حفظ شود
  • برای تقویت میدان کتاب کودک و نوجوان چه باید کرد؟
  • کتاب «برای قلب های شکسته» منتشر شد
  • مهلت ثبت ششمین دوره جام باشگاههای کتابخوانی تمدید شد
  • کمرنگ‌شدن نشریات تخصصی نوجوانان از عوامل افت شعر نوجوانان است
  • نگاهی به کتاب «خداشناسی قرآنی کودکان»/ شما خدا را می‌شناسید؟
  • چرا شعر نوجوان مورد توجه نیست؟
  • سبک زندگی اسلامی-ایرانی اولین مسئله‌ در برش استانی نقشه مهندسی کشور است
  • کتاب «یوسف گم گشته باز آید» در ماهشهر منتشر شد
  • زندگی سخت است آیا فلسفه می‌تواند کمک کند؟